Web Analytics Made Easy - Statcounter

الهه کولایی درباره نقش روسیه در طراحی و اجرای کودتای نوژه و همراهی مجدد و اخیر این کشور با امارات متحده عربی در مورد مالکیت جزایر سه گانه ایرانی، با سرویس بین‌الملل دیدار گفتگو کرد.

به گزارش دیدار نیوز، روابط ایران با روسیه همیشه مورد انتقاد بسیاری از کارشناسان و جای سوال برای مردم بوده است. به خصوص که مردم ایران نسبت به تاریخ روابط ایران و روسیه بر سر جدا شدن مناطقی از خاک ایران، دل‌چرکین هستند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اگر نخواهیم به روابط ایران و شوروی در دوره پهلوی بپردازیم، در دوره جمهوری اسلامی و همزمانی آن با فروپاشی شوروی، شاهد نوسانات بسیاری در کیفیت این روابط بوده‌ایم.

می‌توان اوج تضاد منافع بین دو کشور را در جنگ عراق علیه ایران جستجو کرد و آن گونه که کارشناسان جنگ و سیاست خارجی می‌گویند، صدام با اتکا به روابطش با شوروی و برخورداری او از تسلیحات روسی، به ایران حمله کرد و تنها چند ماه بعد از جنگ بود که به دلایل متعدد، ایالات متحده آمریکا وارد موضوع جنگ بین دو کشور شد.

دکترین و اولویت امروز روسیه، توسعه روابط با کشور‌های عرب، خاورمیانه و حوزه خلیج فارس است، کشور‌هایی که به نحوی در رابطه عمیق با آمریکا و غرب نیز هستند، به گونه‌ای که روسیه نمی‌خواهد این منطقه حساس را به غرب واگذارد. این روابط به حدی برای روسیه مهم است که حساسیت ایرانی‌ها به مالکیت جزایر سه گانه را نادیده می‌گیرد که دل اماراتی‌ها را به دست آورد. روس‌ها بیانه‌هایی در همین ارتباط چه در اتحادیه عرب و چه در سفر به امارات را امضا می‌کنند.

مداخلات متنوع و متفاوت روسیه

به همین بهانه و اینکه عمق روابط ایران و روسیه چقدر است و رسیدن به این پاسخ که برای روسیه، وزن جمهوری اسلامی بیشتر است یا جهان عرب، به سراغ الهه کولایی کارشناس مسائل روسیه رفتیم و ابتدا نظر او در مورد کوتای نوژه و نقش روسیه در این اتفاق تاریخی را پرسیدیم.

این استاد مسائل روسیه گفت: «روسیه مانند هر کشور دیگری در نظام بین‌الملل، سیاست‌هایش را بر اساس تامین و افزایش منافع خود تنظیم می‌کند. ایران در دوران پیش از شوروی، دوران شوروی و چه پس از آن، همسایه بسیار مهمی در مرز‌های جنوبی روسیه بوده است. برای این کشور تحولات داخلی ایران و روند شکل‌گیری آن بسیار اهمیت داشته، بنابراین کاملاً قابل تصور است که روسیه همواره تلاش کند بر این تحولات در چارچوب تامین منافع خود تاثیر بگذارد».

وی افزود: «در مورد رابطه روسیه با حزب توده در دوران اتحاد شوروی، مردم ایران بسیار آگاهی دارند. از سویی در جریان انقلاب اسلامی، به دلیل همسویی و همراهی رژیم پهلوی با غرب، سقوط نظام پادشاهی، فی نفسه پیروزی بزرگی برای اتحاد شوروی به شمار می‌آمد، بنابراین کاملاً قابل تصور است که چه در فرایند انقلاب و چه در تحولات بعدی، روس‌ها منافع خود را جست و جو کنند».

کولایی در مورد نقش شوروی در طراحی و اجرای کودتای نوژه اظهار کرد: «اینکه بخواهیم در این زمینه مشخص و با سند سخن بگوییم، نیازمند یک بررسی علمی برای قضاوت هستیم، اما در کلان سیاست‌های روسیه در ایران همواره گونه‌های متفاوت و متنوعی از مداخله‌ها را شاهد بوده‌ایم که در سطوح مختلف دنبال شده است».

سیاست خارجی ایدئولوژیک جمهوری اسلامی

این کارشناس مسائل روسیه در پاسخ به این پرسش که چرا ایران روابط خود با روسیه را بر پایه منافع ملی خود تنظیم نمی‌کند و به باور برخی کارشناسان، جمهوری اسلامی به مثابه طفیلی بلوک شرق عمل می‌کند، گفت: «در جمهوری اسلامی هم شاهد نوسان‌هایی در سیاست خارجی ایدئولوژیک و سیاست خارجی مبتنی بر توجه به منافع ملی بوده‌ایم. هر زمان که توجه به منافع ملی افزایش پیدا کرده، به طور طبیعی فرصت‌های بهتری برای منافع مردم ایران فراهم شده است. اما هرگاه که سنگینی و وزن ملاحظات ایدئولوژیک در سیاست خارجی ما افزایش پیدا کرده، مانند دوره احمدی نژاد و دوره کنونی، محاسبه در سیاست خارجی کنار گذاشته شده و در رفتار‌ها و سیاست‌ها، ملاحظه‌ای به نام منافع مردم ایران اساس و دغدغه سیاست خارجی قرار نمی‌گیرد. در سیاست خارجی ایدئولوژیک، بدون در نظر گرفتن هزینه‌های آن برای کشور، اصول قطعی راهنمای رفتار‌ها و سیاست‌های جمهوری اسلامی در عرصه بین‌المللی قرار می‌گیرد».

وی نسبت به واکنشی که جمهوری اسلامی باید در مورد موضع اخیر روسیه در خصوص جزایر سه گانه، باید داشته باشد، بیان کرد: «متاسفانه در عرصه تدوین و اجرای سیاست خارجی نگاه کارشناسی و تخصصی جایگاهی ندارد. در نتیجه شاهد طراحی‌ها و جهت‌گیری‌هایی در سیاست خارجی هستیم که بر اساس شناخت درست کشور‌های دیگر انجام نمی‌شود. در نتیجه خروجی آن هم در راستای منافع ملی ما نیست. به ویژه در مورد روسیه؛ باید اهداف و دغدغه‌های سیاست خارجی روسیه را شناخت و با توهم و رویا به آن برخورد نکرد. اگر محیط پیرامونی خود و جهان را به خوبی می‌شناختیم، جهت‌گیری اخیر روسیه در مالکیت ایران بر جزایر سه گانه، ما متعجب نمی‌کرد. اگر سیاست خارجی آن کشور در خاورمیانه و اهدافش در توسعه روابطش با کشور‌های عربی و مسائل غرب آسیا را به درستی بشناسیم، می‌توانیم این نوع رفتار‌ها را به خوبی پیش‌بینی کنیم.

به طور کلی اگر منافع ملی اساس کار ما باشد، بر پایه تامین آن رفتار می‌کردیم، نه آنکه فرصت‌هایی را برای کشور‌های دیگر به ویژه روسیه فراهم کنیم تا منافع خود را به دست آورد و آن را افزایش دهد».

کولایی ادامه داد: «جمهوری اسلامی نیازمند بازنگری در اولویت‌های سیاست خارجی خود است تا بتواند به جای آنکه به کارت بازی دیگران تبدیل شود از استعدادها، فرصت‌ها و امکانات و شرایط تاریخی و جغرافیایی و ظرفیت‌های دیگری که دارد به سود مردم ایران بهره گیرد».

جزایر سه گانه، روسیه و امارات

این کارشناس مسائل روسیه با تاکید بر اینکه گسترش روابط روسیه با کشور‌های حوزه خلیج فارس پدیده جدیدی نیست، گفت: «بعد از فروپاشی اتحاد شوروی، خیلی زود و ظرف چند سال روس‌ها متوجه شدند که باید منطقه خاورمیانه را در اولویت‌های خود بگنجانند و توسعه روابط با این کشور‌ها را در دستور کار خود قرار دهند. در سال‌های اخیر این اولویت برجستگی بیشتری پیدا کرد، چرا که منافع روسیه در رابطه با متحدان ایالات متحد در منطقه را تامین می‌کرد. تا جایی که در همه نشست‌های شورای همکاری خلیج فارس و نشست‌های منطقه‌ای این کشورها، مرتب ادعای موهوم، غیر واقعی، غیر حقوقی و غیر تاریخی تعلق نداشتن جزایر سه گانه به ایران تکرار شده است. به طور طبیعی روسیه هم در راستای توسعه روابط با این کشور‌ها با این مسئله همراهی کرده و این سبب شده تا مسئولان کشور در جایگاه پاسخگویی به سیاست‌های خود به مردم قرار گرفته و متوجه پیامد‌ها و آثار آن شوند».

وی در پایان خاطرنشان کرد: «شرایط جغرافیایی ایران، موازنه سازی در سیاست خارجی آن را ضروری می‌سازد. رابطه با شرق در شرایط داشتن رابطه مناسب با غرب، می‌تواند پاسخگوی منافع ما باشد. چین و روسیه متحدان استراتژیک ایران نیستند. این واژه‌ها به درستی درک نشده و به درستی هم استفاده نمی‌شوند. آن‌ها تنها به دنبال تامین منافع ملی خود روابطشان را با ما گسترش می‌دهند. این قاعده نظام بین‌الملل است که متاسفانه اصرار دارند، پذیرفته نشود».

منبع: فرارو

کلیدواژه: الهه کولایی روسیه ایران قیمت طلا و ارز قیمت خودرو قیمت موبایل سیاست خارجی جمهوری اسلامی جزایر سه گانه روابط ایران توسعه روابط مسائل روسیه مردم ایران منافع خود منافع ملی سیاست ها کشور ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۳۶۰۴۷۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ضربه راهبردی ایران به اسرائیل از نگاه عباس عبدی

عباس عبدی روز قبل از حمله ایران به اسراییل یادداشتی نوشت که درباره ایران و رژیم صهیونیستی بود. این یادداشت روز بعد و پس از حمله پهپاد‌ها وموشک‌های ایران به سرزمین‌های اشغالی منتشر شد. تحریریه روزنامه و همچنین آقای عبدی اطلاع نداشتند که حمله‌ای در راه است. بعد از حمله در برخی رسانه‌ها اعلام شد که علیه آقای عباس عبدی و روزنامه اعتماد اعلام جرم شده است.

به گزارش اعتماد، از آنجا که ۱۰ روز از این ماجرا گذشته و احضاریه‌ای برای هیچ‌کدام ارسال نشده، تصمیم گرفتیم درباره نظرات آقای عباس عبدی که در آن مصاحبه اعلام شده بود گفت‌و گویی داشته باشیم که می‌خوانید:

آقای عبدی! ماجرای احضار شما به کجا انجامید؟

هنوز اقدام قضایی به بنده اعلام نشده است.

آیا فکر می‌کنید منتفی شده است؟

نمی‌دانم؛ ولی با توجه به توضیحاتی که داده‌ام و از مفاد آن مطلع هستند، به گمانم برداشت دقیقی از نوشته من نداشتند. البته معتقد نیستم که برای نوشتن باید برای کسی اعلام جرم کرد، اگر نوشته افراد متضمن دروغ و جعل نباشد، صرفا تحلیل و نظر باشد، باید محترم شمرده شود؛ و این را نشانه قدرت می‌دانم. هر چند معتقدم که با توجه به شرایط کلی کشور نیز برخی از مسائل را باید به عنوان نویسنده رعایت کنیم. البته اکنون که مرز رسانه داخلی و خارجی برداشته شده است، متأسفانه نویسندگان داخل و در رسانه‌های رسمی کشور در موقعیت نابرابری با کسانی که در خارج هستند قرار دارند و این نابرابری یکی از عوامل خروج مرجعیت رسانه‌ای از داخل است و این خطر امنیتی برای ایران دارد.

با توجه به آن اعلام جرم، گفتید که دیگر در این موضوع خاص نمی‌نویسید. آیا اکنون که حداقل تا حالا منتفی شده، باز هم اظهارنظر نخواهید کرد؟

اگر اعلام جرم را اعلام نکرده بودند، بهتر بود. من متأسف شدم که چرا باید چنین تصوری را در جامعه القا کرد کسانی که سعی در نوشتن تحلیل‌های منطقی دارند، نیز با اعلام جرم مواجه می‌شوند؟ اگر بدون اعلام بود، من هم خبرش را مثل موارد دیگر منتشر نمی‌کردم. با این حال اکنون می‌توانم حرف بزنم، چون گمان می‌کنم نظراتم دچار تعبیر‌های ناخواسته نخواهد شد.

پس اولین سوال را می‌پرسم؛ آیا ایران می‌توانست پاسخ ندهد؟

در عمل می‌توانست، همچنان که در موارد دیگر هم چنین کرده بود. ولی در سیاست نمی‌توانست، زیرا سیاست با روابط شخصی فرق می‌کند. در روابط شخصی «گذشت و عفو» و «بزرگ‌منشی» و این گونه رفتار‌ها معنی می‌دهد و اتفاقا پسندیده هم هست. با گذشت از دیگران می‌توان اختلافات را بهتر حل کرد تا انتقام گرفتن. در عفو لذتی است که در انتقام نیست. ولی در سطح سیاست به‌ویژه در سطح بین‌الملل، گذشت بی‌معناست و چه بسا موجب تشدید خصومت هم باشد.

پس پاسخ ندادن موجب تشدید بحران می‌شود. ولی در هر حال باید به اثرات این پاسخ توجه داشت. این اتفاقات موجب می‌شود تنش میان دو طرف از حالت انعطاف‌پذیر و الاستیکی به وضعیت متصلب تغییر شکل بدهد. پیش از این طرفین اقداماتی را علیه یکدیگر انجام می‌دادند. گاه مستقیم، گاه غیرمستقیم و اغلب بدون پذیرش رسمی، در حالی که ناظران سیاسی می‌دانستند که کدام طرف، مستقیم یا با واسطه پشت ماجراست. با این حال وضعیت آن‌ها مثل مشت‌هایی است که بوکسور‌ها به کیسه چرمی لاستیکی می‌زنند. ابتدا قدری تغییر شکل داده، فرورفتگی و عقب‌نشینی کرده، سپس بازگشت به حالت اول را شاهدیم.

پس اکنون ماجرا فرق کرده و از حالت الاستیکی و انعطاف‌پذیری به حالت نیمه شکننده تبدیل شده و در ادامه به وضعیت شکنندگی خواهد رسید. به عبارت دیگر ضربات علیه یکدیگر پرهزینه است و به صورت متعارف قابل ترمیم نیست و هزینه بازی را بالا برده و امکان ادامه بازی را کم کرده است.

پس آیا می‌توان نتیجه گرفت که بحران میان ایران و اسراییل تشدید شده است؟

در واقع همان‌گونه که گفتم این بحران شکننده‌تر شده است. شما به راحتی می‌توانید به یک جسم الاستیک ضربه بزنید بدون اینکه نگران شکستن آن باشید، ولی چنین ضربه‌ای را به راحتی به شیشه نمی‌زنید؛ بنابراین مدیریت امور از این پس اهمیت دارد.

آیا به همین علت ایران پاسخ حمله بعدی اسراییل را نداد؟

طبیعی است که طرف مقابل هم نمی‌خواسته که ایران پاسخ بدهد، لذا ضربه محدودی را انتخاب کرده که این شیشه نشکند. به عبارت دیگر طرفین از یکدیگر تحلیلی داشته‌اند که منجر به مهار بحران شود. فراموش نکنیم که موضع غربی‌ها به ویژه ایالات متحده نیز در عدم رغبت آنان به رشد تنش نیز مهم بوده است.

گمان می‌کنید که زدن سفارت و پاسخ ایران و نیز پاسخ بعدی اسراییل متوازن بود؟

به نظر می‌رسد که این ماجرا از نظر تاکتیکی و نظامی و خسارات وارده متوازن نبود. در هر حال سفارت ایران را زدند و ایران تعدادی از فرماندهان خود را از دست داد و چنین خسارتی حداقل با اطلاعات موجود به اسراییل وارد نشده است.

ولی از نظر راهبردی کفه حمله کاملا به سود ایران بود. به عبارت دیگر اعلام رسمی و با اطلاع یافتن طرف مقابل و حمله از خاک ایران به اسراییل، فارغ از جزییات ماجرا و با آن حجم حمله یک پیروزی راهبردی بود. به‌ویژه که انتظار قبلی به عدم حمله بوده است. به نظر می‌رسد که اقدام ایران نیز معطوف به همین هدف بوده و نه وارد کردن خسارت. فراموش نکنیم که ایالات متحده و بریتانیا و دیگر کشور‌های غربی دربست در کنار اسراییل ایستاده بودند.

این پیروزی راهبردی چه آثاری در ایران می‌تواند داشته باشد؟

رسیدن به پیروزی همیشه ممکن است و حتی در مواردی ممکن است راحت رخ بدهد، مهم حفظ و تثبیت آن است. اجازه بدهید که مستندتر صحبت کنم. در سال ۱۳۸۸ تحلیلی نوشتم از وضع ایران و برای اطلاع مقامات فرستادم. بخشی از این تحلیل چنین است: پیش از خرداد ۸۸ بار‌ها نوشته بودم که حکومت در ایران از ۴۰۰ سال گذشته یعنی از زمان اوج صفویه تا کنون هیچگاه بدین پایه که اکنون هست، قدرتمند نبوده است، ولی همیشه بلافاصله اضافه می‌کردم که متاسفانه این قدرت با نوعی از بی‌ثباتی هم همراه است.

افزایش قدرت حکومت مثل مناره‌ای است که قد می‌کشد و بلندتر می‌شود، اما به تناسب این ارتفاع پایه‌های آن عمیق‌تر و پهن‌تر نشده است؛ بنابراین به‌رغم اوج گرفتن، بر ناپایداری آن افزوده شده است و این پایه‌ها در حکومت چیزی نیست جز قدرت نرم‌افزاری آن. اگر از این زاویه نگاه کنیم، هر دستاورد خارجی باید از دو طریق پایدار و مستحکم شود. اول از طریق قرار دادن آن در دل یک سیاست خارجی معقول و قابل دفاع و عملی. دوم از طریق حمایت داخلی.

یک دستاورد خارجی را می‌توان مثل دست یافتن به یک بازیکن عالی فوتبال دانست که فقط هنگامی مفید و موثر است که ۱۰ بازیکن دیگر نیز کمابیش هم‌سطح او باشند؛ زمین و امکانات و دریافتی و استادیوم و اقتصاد باشگاه خوب باشد والا آوردن رونالدو در یک تیم ایرانی هیچ فایده‌ای برای فوتبال ما ندارد و همه هزینه‌های آن، زیان است. حمایت داخلی از این اقدام از دو طریق ممکن است. اول احترام گذاشتن به مردم و مطالبات آنان. روشن است که وضعیت کنونی در مواجهه با زنان و با این ویدیو‌هایی که منتشر شده در تعارض با این مساله است. دوم و سوم و چهارم نیز بهبود اقتصادی است. پیروزی‌های خارجی به سرعت فراموش می‌شوند باید از طریق بهبود شرایط تثبیت شوند والا به ضد خودشان بدل خواهند شد.

نکته مهم ضربه راهبردی است که اسراییل در مجموعه ماجرای اخیر خورده است که در آینده به آن خواهم پرداخت.

دیگر خبرها

  • درخشان: سریلانکا می‌تواند شریک سیاسی خوبی برای ایران باشد
  • نگاه جمهوری اسلامی ایران به آفریقا راهبردی و مبتنی بر منافع جمعی است
  • رئیس جمهور: نگاه جمهوری اسلامی ایران به آفریقا راهبردی و مبتنی بر منافع جمعی است
  • نگاه ایران به آفریقا راهبردی و مبتنی بر منافع جمعی است
  • رئیس جمهور: نگاه ایران به آفریقا راهبردی و مبتنی بر منافع جمعی است
  • نگاه ایران به آفریقا، راهبردی و مبتنی بر منافع جمعی است
  • انتقاد فلاحت پیشه به ادعای کریمی قدوسی درباره بمب اتم
  • انتقاد فلاحت پیشه به ادعای کریمی قدوسی درباره بمب اتم/اسرائیل وارد جنگ تمام عیار با ایران نمی‌شود
  • خروج نظامیان آمریکایی از نیجر؛ پیروزی استراتژیک برای روسیه
  • ضربه راهبردی ایران به اسرائیل از نگاه عباس عبدی